محل تبلیغات شما
روزای اول کنارهم بودنمون داشت پشت سر هم میگذشت و ما خداروشکر روزبه روز باهم صمیمی تر میشدیم و البته دوستانه تر از همون اول باهم توافق کردیم که جمعه ها که ناهار و شام نداشتیم باهم دیگه درست کنیم و تکی غذا درست نکنیم این اولین توافق اتاق ما بود ظهر جمعه به نیت درست کردن برنج از خواب پا شدیم منو مبینا و محدثه بماند که پریسا جان بعدها هنرنمایی شون رو به ما نشون دادن یادمه برنج درست کردیم خدایی هم خوب در اومد من چون بیرجندی هستم و زعفرون کاریم معمولا زعفرون

نررررررررروو........وی ای پیه..گرونه!!!

...خیال نکنید دانشجوییم و نداری و...نه بابا زندگی مون شاهانه س.شاهانه

اگه من یار امام زمان نیستم..توهم نیستی

درست ,باهم ,تر ,زعفرون ,جمعه ,برنج ,شون رو ,رو به ,هنرنمایی شون ,بعدها هنرنمایی ,جان بعدها

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها